این وسیله به تنهایی خانه شما را مدرن میکند
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۸۲۸۴۴
شلفها همانند قفسهها یا طاقچههایی هستند که در مکانهای مختلف خانه مانند آشپزخانه، اتاق خواب، سرویس بهداشتی، پذیرایی و غیره روی دیوار و زمین قابل نصب هستند که هم جنبه تزئینی دارند و میتوان با قراردادن وسایل تزئینی روی آنها، زیبایی خاصی به خانه بخشید. در این مطلب از مجله دلتا به بیان روشهای استفاده از شلف های دکوری در منزل میپردازیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در ادامه ایدههایی برای شلف وجود دارد که در هر اتاقی قابل استفاده هستند و دکوراسیون خانه شما را از فضایی معمولی به خارقالعاده تبدیل میکنند.
قفسه دیواری دربدار
درب کشویی این قفسهها جلوه خاصی به آنها میدهد و باز و بسته بودن هر لنگه منظره منحصربهفردی ایجاد میکند که چشمنواز و زیبا است. این قفسهها برای فضاهای شلوغتر مناسب هستند و میتوان از یک طرف برای گذاشتن وسایل استفاده کرد و بینظمی آن را با درب پوشاند و طرف دیگر را به وسیله دکوری یا گلدان اختصاص داد.
شلف دکوری کنجی
این مدل شلف دکوری بر خلاف دیگر قفسههای کنجی خیلی راحت با کنج هماهنگ میشوند و نیاز به تلاش زیادی برای نصب درست ندارند. این مدل برای فضاهایی با پیچیدگی و فرورفتگی و برآمدگیهای زیاد، بسیار کاربردی است.
شلف دکوری خط داستانی
این شلف دکوری با فرمی که شبیه به خط افق است وجه انتزاعی خانه را غنا میبخشد. همچنین در سبک مینیمال هم گزینهای زیبا و منحصربهفرد است. ارتفاع این قفسهها یکسان نیست و گذاشتن کتابها طوری که در یک خط باشند برای افراد کمالگرا و آنهایی که دقت و حساسیت زیادی دارند وقت بیشتری میبرد.
قفسه سه بعدی مجسمه عقاب
مجسمههای حیوانات میتوانند به قفسه بدل شوند. مثل این عقاب و مورد بعدی. این قفسه جزئیات زیادی در ساختارش دارد و برای سبک روستیک مناسب هستند و به جز خانه برای فضاهای دیگر حتی فروشگاهها بهکار میروند.
قفسه چوبی قدیمی
شلف دکوری با سبک شابی شیک گزینهای مناسب برای استفاده در آشپزخانه است. ظاهر رنگ و رو رفته و قدیمی و چند قلاب برای آویزان کردن لیوانهای مورد علاقه خود این قفسه را به یکی از عناصر جذاب آشپزخانه تبدیل میکند.
شلف دکوری نیم دایره
این شلف دکوری نیم دایره با رنگ پاستلی آن یکی از گزینههای خوب برای اتاق کودکان است. همچنین با قرار گرفتن نیم دایره یکی از شلفها در پایین و دیگری در بالا میتوان تنوع ایجاد کرد و شلفها را اگر چه متفاوت اما هماهنگ با هم به دیوار زد.
کشو به جای قفسه
وسایل قدیمی همیشه با کمی خلاقیت میتوانند دوباره استفاده شوند و در خانه بمانند. این کشوی کوچک هم پس از گذراندن عمرش بهعنوان کشو حالا به عنوان قفسهای بامزه مورد استفاده است و رنگ آبی و زرد زمینه باهم هماهنگی دارند.
منبع: مجله دلتا
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۸۲۸۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اول مدرن شویم، بعد از الاغ سواری به ماشین سواری روی بیاوریم یا برعکس ؟
گروه اندیشه: اول فرهنگ استفاده از تکنولوژی را بیاموزیم، بعد رانندگی کنیم، یا ابتدا رانندگی کنیم بعد فرهنگ رانندگی را بیاموزیم؟ به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این موضوع از جمله مباحث تکرار شده در کشور است. در این باره از چهره های روشنفکری چپ نو، مراد فرهادپور دیدگاه هایش را مطرح کرده است. او کار ترجمهٔ متون فلسفی را از دههٔ ۶۰ خورشیدی آغاز کرد. در دههٔ هفتاد برای نشریات روشنفکری نظیر راه نو، کیان، و آدینه مطلب مینوشت. تلاشهای او و نزدیکانش در معرفی مکتب فرانکفورت در فضای روشنفکری ایران موجب ایجاد جریانی از روشنفکران جوان چپگرا شده است. فرهادپور در سالهای اخیر با معرفی چهرههایی جدید از فیلسوفان چپ جدید اروپایی همچون آلن بدیو، جورجو آگامبن، و اسلاوی ژیژک موجب دامن زدن به مباحث جدیدی شدهاست بخشی از سخنان او در کلاس های درس اش را با هم می خوانیم:
***
در تاکسی و دیگر محافل خیلی شنیده ایم که مردم ایران فرهنگ رانندگی ندارند، باید الاغ سوار بشوند، این ها گاری هم برای شان زیاد است و ... و همه قضیه این است که ما فرهنگ رانندگی نداریم.
از این رو برخی مطرح می کنند اول باید فرهنگ رانندگی بیاید، بعد کنش رانندگی صورت بگیرد. این در حالی است که درست آن است همه به رانندگی عجیب و قریب و بی سر و ته پر از خطا تن بدهیم. تجربه مدرن نیز تن سپردن به همین موضوع است. ما نمی توانیم صبر بکنیم تا زمانی چیزی به نام فرهنگ رانندگی ایجاد بشود، و بعد بر اساس آن سوار اتومبیل بشویم.
اگر این موضوع را در غرب نیز بررسی بکنیم و فکر کنیم ابتدا یک فرهنگ و یک شرایط سوبژکتیو ایجاد و بعد از تکنولوژی استفاده شد، اشتباه است. آن جا هم فقط کافی است تنها دو روز مترو اعتصاب بکند، آن زمان مشاهده می کنید که عین رانندگی تهران در لندن هم ایجاد می شود. هیچ فرقی ندارد.
کما این که مشاهده میکنیم آدم هایی که در خیابان های شهرهای ایران به طرز دیوانه واری رانندگی می کنند، به محض این که به کشور دیگری می روند، مثل آدم رانندگی می کنند. این تغییر، حکایت از آن می کند که کمبود داخل، کمبود سوژه نیست تا بخواهیم با چیزی به نام فرهنگ آن را پر کنیم. بنابراین برخلاف آنچیزی که گفته می شود اساسا این دید فرهنگی و پرهیز از خطا که ابتدا تعلیم ببینیم و بعد رانندگی بکنیم، و سپس آن را به کل مدرنیته گسترش بدهیم به این معنا که ابتدا مدرن بشویم بعد به سوی اخذ تکنولوژی و علم و تفکیک قوا و دمکراسی و حقوق بشر و امثالهم برویم، صحیح نیست.این در حالی است که این موضوع چیزی است که توامان رخ می دهد.
همچنین برخی ایراد می گیرند در ۱۰۰ سال پیش فلانی فلان کتاب را نخواند، یا فلان روشنفکر در درک مفهوم دمکراسی اشتباه کرد، حالا ما از چنین وضعیتی برخورداریم. اگر آن ها موضوع را درست فهمیده بودند، ابتدا خودشان آدم می شدند و بعد ما را آدم می کردند، سپس مدرنیته به صورت مناسب وارد کشور می شد.
این موضوع را چندین بار گفته ام؛ این گونه نیست که "دیگری"، یعنی غرب یک رمز، اسرار و یا فرهنگی دارد که کسی به آن ها ابتدا تعلیم داده، و به آنان اجازه میدهد، به خوبی مدرن باشند، و ما آن را نداریم پس باید به هر ترتیبی واردش کنیم، یا باهاش کلنجار برویم، یا از طریق نفی غربزدگی و بازگشت به خویشتن، آن فرهنگ و رمز را برای خودمان معنا و ایجاد کنیم.
من همواره گفته ام اتفاقا آن چیزی که ما نداریم، و دیگری یا غربی ها دارند، همین "فقدان" است. همان خلاء یاحفره ای است که در "دیگری" هست. غربی ها هیچ چیز عجیب و یا فرهنگی ندارند، اتفاقا خود آنان نیز نمی دانند که پاسخ مدرنیته به حفره ها و فقدان ها چیست؟ او نمی داند که رانندگی به چه معنایی است. او هم در درونش علم عجیبی ندارد تا به او اجازه بدهد تاریخ اش را به عنوان یک جوهر تجربه بکند. نه. غرب نیز تلاش می کند تاریخ را از طریق درجا زدن و سکندری خوردن معنا بکند.
جالب است در این زمینه دیدگاهی که فکر می کند پراگماتیک است، تا چه اندازه می تواند مسخره باشد. دیدگاهی که می گوید ابتدا باید فرهنگ بیاید، پس مردم باید آموزش ببینند و بعد از تکنولوژی استفاده کنند. خیر این دو باید همزمان باشد.
یکی دیگر از مواردی که شنیده اید این است که هرجا هم نقد مدرنیته یا دمکراسی کرده ایم، همه گفته اند الآن وقتش نیست، ابتدا باید بفهمیم دمکراسی به چه معنایی است، سپس به نقد آن همت بگماریم. اگر این کار را نکنیم آب به آسیاب ضد دمکراسی می ریزد و ...
اما نکته مهم این است که بیاییم ببینیم در ایران چند نفر کتاب می خوانند، که بگوییم ابتدا ژیژک و آدورنو، یا دیدرو و دالامبر بخوانید بعد عمل کنید. بنابراین این توصیه پراگماتیکی که می گفت این دیوانه هایی که ژیژک و آدورنو می خوانند، رها کنید، ایده آلیسم را کنار بزنید، پابه پای تاریخ حرکت کنید، ما ابتدا باید فرهنگ و بعد دمکراسی داشته باشیم یا آپارتمان نشینی کنیم، خود این دیدگاه سوپر ایده آلیستی است.
بیشتر بخوانید:
که شب می گذرد! نوروز به مثابه نهاد توسعهسایهروشن یک شاه یا یک ملت؟
درسی که باید از جنبشهای زنان آموخت (به مناسبت ۸مارس)
انتخابات در جامعه فحشزده
مهندسان عاشقپیشه و مهندسان قاتلپیشه
216216
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1888674